حجت الاسلام انصاریان
بدان که کیدهاى شیطان با آدمى در باب طاعت از هفت وجه است:
اول او را از طاعت نهى کند به هر طریق که تواند کرد، اگر خداى نگاه دارد و الهام دهد و شیطان را رد کند، بدان که گوید من محتاجم به طاعت که لابد زاد آخرت از این دنیاى فانى برمىباید داشت، چون بدانست دیگر باره به تسویف «1» بفریبد گوید، لحظه دیگر بکن این طاعت، یا فردا بکن یا وقتى دیگر.
اگر عصمت خداى تعالى در رسد و گوید: اگر عمل امروز به فردا اندازم از آن فردا کى کنم؟ چون هر روزى را طاعتى و عملى جداگانه هست چون از این کید ناامید شود گوید اکنون تعجیل کن زود زود تا فارغ شوى.
اگر خداىتعالى الهام دهد و گوید: عمل اندک تمام به از عمل بسیار ناتمام پس دیگر بار بر آن دارد که عمل تمام کند براى ریا مردمان را و مرایات ایشان را، پس خداى تعالى الهام دهد، دیدن خلق چه فایده دارد، دیدن خدا مرا کفایت است، پس دیگر باره در عجب اندازد بنده را، گوید: تو عظیم بزرگ کسى و بیدار بندهاى، پس اگر خداىتعالى عصمت و توفیق دهد گوید: اگر چنین است المنة للّه والحمدللّه و این توفیقى است که خداى تعالى مرا بدان مخصوص کرده عمل مرا به فضل خود قیمتى نهاده است و اگر نه فضل او بودى قیمت عمل من در جنب نعمت او که بر من است و در جنب معصیت من او را هیچ نبودى، پس از دیگر در آید و این در ششم است و حیلت عظیم که الا مرد سخت بیدار که بدان مطلع گردد و آن، آن است که بنده را گوید تو در سر جهد میکن و مجاهده فرو مگذار که خداى بر خلق ظاهر کند و عمل هر کسى چنانچه باشد پیدا کند و شیطان بدین طریق نوعى از ریا در عمل بنده بازدید کند، اگر خداى تعالى معصوم دارد این بنده را و شیطان را رد کند و گوید: اى ملعون! این ساعت از وجه اخلاص عمل به من مىآیى تا عمل مرا به فساد آرى و من بندهام و او خداوند است، اگر خواهد عمل مرا ظاهر کند و اگر خواهد پوشیده دارد، اگر خواهد مرا بزرگ کند و اگر خواهد حقیر دارد و من از مردم چه باک دارم چون به دست ایشان کارى نیست پس دیگر باره از در هفتم درآید گوید:
تورا بدین عمل هیچ حاجت نیست براى آنکه اگر تو را سعید آفریده است ترک عمل تو را زیانى ندارد و اگر شقى آفریده است کردن عمل فائدهاى ندهد، اگر خداىتعالى بنده را نگهدارد، شیطان را گوید من بندهام و بر بنده آن است که فرمان بجاى آورد و خداىتعالى خداوندى بداند.
یَفْعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ وَیَحْکُمُ ما یُریدُ .
الا آن است که به همه حال مرا عمل، سود دارد که اگر سعید باشم محتاج زیادتى ثواب باشم و اگر شقى باشم نعوذ باللّه، هم تا خود را ملامت نکنم، با آنکه خداى تعالى هرگز به اطاعت عقوبت نکند و طاعت، مرا به هیچ حال زیان ندارد که اگر من در آتش روم و مطیع باشم دوستتر از آن دارم که در بهشت روم و عاصى باشم فکیف که وعده او صدق است و قول او حق است و طاعت را به ثواب وعده است، هر که خداى را به ایمان و طاعت ببیند در آتش نرود و در بهشت رود نه بدان سبب که او به عمل استحقاق بهشت گرفت بلکه به وعده صدق حق و طاعت خود علامات و امارات سعادات است.
نیک بدان اى برادر! و بیدار شو وفقک اللّه تعالى بفضله و منه وحق تعالى از وعده صدق خویش از زبان سعدا چنین خبر مىدهد که:
«الحمد اللّه الذى صدقنا وعده»، پس بیدار شو اى برادر! که کار چنین است که دیدى و شنیدى و دیگر کارها بدین قیاس کن و استعانت به خداىتعالى کن و استعاذت هم که کار بدست اوست .